دوری از آدم های سمی
داستان شیلنگ عباس آقا در واقعیت
اگه میخوای از آدم های سمی دوری کنید این داستان را بخون البته اگر دوست داری ویدیوشو ببینی پایین همین صفحه برات گذاشتم: یه روز یه بنده خدایی می خواسته ماشین بشوره شیلنگش سوراخ بوده میگه برم دم خونه همسایه مون عباس آقا یه شیلنگ بگیرم ازش ماشینمو بشورم همین طور که داشته می رفته یه دفعه میگه نکنه نده ولش کن بابا الآن تو محل ضایع می شیم، برمی گرده.
همین طور که داشته برمی گشته میگه نه بابا عباس آقا اینجوری نیست می ده بابا، دوباره می ره سمت خونه عباس آقا، داشته می رفته یه دفعه می گه حالا اومدیم و آشغال بازیش گل کرد و نداد، ولش کن بابا نخواستیم، دوباره برمی گرده.
یه دفعه می گه نه بابا عباس آقا آدم بامرامیه می ده بابا اینجوری نیستش که ولش کن بابا برمی گرده، میاد زنگ خونه عباس آقا رو بزنه عباس آقا درو باز می کنه میگه سلام علیکم در خدمت باشیم، می گه سلام و زهر مار و در خدمت باشیم، یه شیلنگه دیگه هی بده نده در آوردی!
دوری از آدم های سمی
بعضیا دقیقا همینجورین دو روز کافیه بهشون زنگ نزنی هزار تا فکر پیش خودشون می کنن، زنگ می زنن باهات دعوا می کنن، کلن یه ذره قاطی دارن، چون افکار مزاحمشون زیاده و کافیه پاتو چپ بذاری، بهت گیر می دن فلانه، چرا فلان چیزو نگفتی، چرا فلان چیزو گفتی! چرا فلان شد! همه ش می خوان دعوا کنن چرا؟ چون تو ذهنشون فقط افکار مزاحمه، فقط می خوان به یکی بپرن، این جور افرادو هر کی می خواد باشه با لگد بزن بندازش بیرون از زندگیت!
دیدگاهتان را بنویسید